شمشير محمد (Mohammad’s Sword)

از روزگاري كه امپراطوران روم مسيحيان را جلوي شيرها مي افكندند ، مناسبات ميان امپراطورها و رهبران كليسا دستخوش تغييرات بسياري شده است.

كنستانتين بزرگ كه در سال ۳۰۶ ميلادي ، يعني هفده قرن پيش به مقام امپراطوري رسيد ، مسيحيت را در امپراطوري خويش ، كه شامل فلسطين نيز مي شد ، عملاً رسميت داد . قرن ها بعد كليسا به دو بخش : شرقي ( ارتدوكس ) ، و غربي ( كاتوليك ) منشعب گرديد . اسقف روم كه عنوان « پاپ » را بدست آورده بود ، درخواست كرد امپراطور برتري و تفوق او را بپذيرد .

ادامهٔ مطلب »

بررسي افكار غربيها نسبت به پيغمبر اسلام- بخش دوم

دوران توجه و ترديد

در قرن 12 ميلادي يعني پنج قرن بعد از طلوع اسلام و نزول قرآن، اولين كتاب نسبتا جدي راجع به اسلام ( البته برضد اسلام ) توسط پيرلو ونرابل (Pierre le Venerable) نوشته ميشود و اولين ترجمه قرآن بزبان لاتين برشته تحرير در مي آيد.

ادامهٔ مطلب »

بررسي افكار غربيها نسبت به پيغمبر اسلام- بخش اول

مسجد

در قرون وسطي، جهالت و افترا را تا آنجا رسانده بودند كه مؤسس اسلام را بعنوان يك اسقف رومي مي شناختند كه چون به مقام پاپي نائل نشده، به عربستان فرار كرده است. يا آنكه او را مدعي اولوهيت معرفي مي كردند كه عربها مجسمه اش را از طلا مي ساختند و خود را قرباني او مي كردند،

از محمد اسم بتي باسم ماهوم (Mahom) مشتق كرده و در قصص رايج زبان آورده بودند. در سرودهاي معروف رولان (Chansons de Roland) اشعاري هست كه ميگويد وقتي سواران شارلماني بر اعراب پيروز شدند، بت هاي مسلمانها را شكستند و زير پا ريختند!. . .

ادامهٔ مطلب »