امروز ما شاهد يک تعريف به شدت بسته از خودی و غيرخودی، ازدولت و ملت هستيم بهگونهای که فقط يک اقليت از ميان دايره وسيع مسلمانان و هموطنان ايرانی، صاحب حقند.
کتاب مقدس ما مسلمانان «قرآن»، سنت نبوی و سيره پيامبر و پيشوايان دينی و امامان و حتی تاريخ جوامع مسلمان پذيرای دگردينان و دگرانديشان بوده است.
قرآن کريم صريحا اعلام کرده است که دين موضوع اکراه نيست. بنابراين با توجه به آيات قرآن کريم نمیتوان براساس احساس مسووليت، از اجبار، زور و سلطه برای تحميل دين استفاده و جلوگيری از انتخاب آزادانه ايمان و عقيده را توجيه کرد.
کدام جنگ پيامبر برای تحميل عقيده بوده است؟
چگونه است کسانی در ايران به غيرخودیها اجازه مشارکت در حاکميت، حق انتخاب و آزادی عقيده و دين و حق آزادی بيان نمیدهند، انتظار دارند در کشورهای ديگر به همفکران خودشان اين آزادی داده شود؟
چرا ما بايد در ايران با زور حجاب را بر سر مردم کنيم ولی در جوامع ديگر دختران آزادانه حجاب را انتخاب میکنند؟
منطق زور و سلطه با منطق دين متفاوت است.
آزادی عقيده و حقوق اقليتهای دينی در نشست روز عيد فطر فعالان حقوق بشر و خانواده زندانيان سياسی و عقيدتی بررسی شد
بعدازظهر روز عيدفطر جمعی از فعالان حقوقبشر و خانواده زندانيان سياسی و عقيدتی بهدعوت «کميته پيگيری بازداشتهای خودسرانه» دور هم جمع شدند تا بر اساس آموزههای اسلامی، همزيستی مسالمتآميز اديان را بازخوانی کنند و از جايگاه آزادی عقيده در اسلام سخن بگويند.
بر اين اساس نشست روز چهارشنبه دهم مهرماه ۱۳۸۷ با عنوان «آزادی عقيده و حقوق اقليتهای دينی» برگزار شد. در اين نشست هاشم آقاجری استاد تاريخ دانشگاه به ايراد سخن پرداخت. اما آقاجری پيش از آغاز سخنانش لازم ديد تا توضيحی را ارائه کند: «هموطنان پيرو اديان و مذاهب ديگر بايد بدانند تبعيض فقط مربوط به آنان نيست که روا داشته میشود، ما با يک نظام سلسله مراتبی روبهرو هستيم که علاوه بر غيرمسلمانان يا کسانی که اساسا ممکن است معتقد به هيچ يک از اديان آسمانی نباشند، بر خود مسلمانان نيز تبعيض روا داشته میشود. امروز شاهديم که در اين سرزمين به نام تشيع، برای اهل تسنن محدوديت روا داشته میشود. اين تبعيض در دايره پيروان تشيع نيز وارد شده است. شيعيان امامی صوفی و سلسله دراويش نيز درسالهای اخير با تخريب مراکز مذهبیشان مواجه بودهاند.»
به اين ترتيب هاشم آقاجری بحث ترويجی خود را درخصوص موضوع نشست عصر عيد فطر با ابراز تاسف از اينکه ستم بر دگرانديشان و دگر مذهبان با نام دين و اسلام روا داشته میشود چنين بيان کرد: «امروز ما شاهد يک تعريف به شدت بسته از خودی و غيرخودی، ازدولت و ملت هستيم بهگونهای که فقط يک اقليت از ميان دايره وسيع مسلمانان و هموطنان ايرانی، صاحب حقند. کسانی که به يک تلقی خاص از اسلام و تشيع و در تشيع نيز به تشيع فقاهتی و مبتنی بر ولايت فقيه و باز هم در اين دايره تنگ با نوعی تلقی بنيادگرايانه از مذهب معتقدند و اين در حالی است که کتاب مقدس ما مسلمانان «قرآن»، سنت نبوی و سيره پيامبر و پيشوايان دينی و امامان و حتی تاريخ جوامع مسلمان پذيرای دگردينان و دگرانديشان بوده است.»
او سپس با اشاره به تصويب کليات لايحه مجازات اسلامی در مجلس که در آن برای اولينبار بهطور رسمی مفهوم ارتداد و حکم مرتد در آن مطرح شده است ازاين اقدام بهعنوان يک پديده نوظهور ياد کرد و گفت که تصويب اين قانون میتواند زمينهساز برخی فشارها به نام دفاع از مذهب و دين عليه هموطنان شود.
آقاجری در ادامه با طراح اين پرسش که «کجای دين و مذهب مجوز سرکوب عقيده را صادر کرده است»، گفت که در قرآن کريم هيچگاه ميان عقيده و زورهمبستگی برقرار نشده است. او گفت: «قرآن کريم صريحا اعلام کرده است که دين موضوع اکراه نيست. بنابراين با توجه به آيات قرآن کريم نمیتوان براساس احساس مسووليت، از اجبار، زور و سلطه برای تحميل دين استفاده و جلوگيری از انتخاب آزادانه ايمان و عقيده را توجيه کرد.»
از همين رو آقاجری وحدت انديشه و عقيده را با ابزارهايی غير از ابلاغ و تبليغ ناممکن دانست، چراکه به اعتقاد او خداوند اگر میخواست همه را امت واحده میکرد، ولی تقدير بر اين قرار گرفته است تا تفاوت عقيده وجود داشته باشد.
به اين ترتيب او گفت: «کسانی که به تمنای يکدستی و همگونی، نه با ابلاغ بلکه با زور که گاه ممکن است در لفافه يک قانون نيزنمايان شود، درصدد اعمال يک چنين يکدستی هستند، در برابر منطق قرآن قرار دارند. چرا که در قرآن هيچجا مجوز توسل به زور برای اعمال عقيده وجود ندارد.» بنابراين آقاجری چنين نتيجه گرفت: «آدميان متفاوتاند و متفاوت میانديشند، همه به دنبال حقيقتاند اما هيچکس نمیتواند حقيقتی را که به آن باور يافته است، دستاويز اجبار و زور برای ايجاد يکدستی قرار دهد.»
استاد تاريخ دانشگاه با بيان اينکه وضع پيروان اديان مختلف در قرآن بسيار روشن است، گفت که قرآن به ما فرمان میدهد با انسانهای دگرآيين در صلح و همزيستی به سر بريم. آقاجری با اشاره به سنت پيامبر اسلام در برخورد با دگرآيينان پرسيد: «کدام جنگ پيامبر برای تحميل عقيده بوده است؟»
او در ادامه برای تاييد سخنانش به تاريخ اسلام نيز رجوع کرد. «بهرغم اينکه تاريخ اسلام ظهور عينی اسلام نيست و اين تاريخ با کجیهايی همراه بوده است اما در همين تاريخ، آزادی عقيده، مذهب و دين نه فقط برای پيروان اديان بلکه حتی برای ماترياليستها، و به تعبير آن روز دهريون، نيز وجود داشته و آنان نه تنها تحت پيگرد قرار نمیگرفتهاند بلکه آزادانه با متکلمان مسلمان وارد مباحثه میشدهاند.»
استاد تاريخ دانشگاه سپس سختگيریهای موجود در تاريخ اسلام را سختگيریهای سياسی دانست که ربطی به هويت دينی نداشته بلکه مسئله سلطه بوده است. او گفت: همه منتقدان و مخالفان شيعه و سنی نسبت به ظلم و ستم بنیاميه مورد آزار قرار میگرفتند.
آقاجری با بيان اينکه «ايدئولوژی، سلطه و ثروت برای سرکوب جامعه وارد میشوند»، گفت که در جوامع مسلمان اين مسئله زير لفافه دين صورت میگيرد. او در ادامه برای ورود به بخش ديگر سخنان خود تأکيدی را با اشاره به کتاب ملل و نحل بيان کرد:« به طور قطع وضع دگردينان در تاريخ اسلام از تاريخ اروپا در قرون وسطی به مراتب انسانیتر بوده است.»
آقاجری سپس سخنان خود را چنين ادامه داد: «در گذشته واحدهای سياسی غالبا با واحدهای دينی هويت مشترک میساختهاند و به همين دليل کشمکش قدرت سياسی با کشمکش تضادهای دينی آميخته میشده است، اما امروز اين همهويتی جای خودش را به تفکيک هويت داده است. امروز هويت دينی يک هويت جهانی و فارغ از مرز است، يک نوع همبستگی اعتقادی و ايمانی است ولی آنچه که هويت واقعی بالفعل است هويت سرزمينی و ملی است. امت اسلام و ملت ايران دو واحد هويتی است. يکی واحد ايمانی است و ديگری واحد سرزمينی و ملی است.» بنابراين او خلط ايندو هويت را بسيار خطرناک دانست.
آقاجری با رجوع به تاريخ صد ساله اخير و تأکيدی که پس از انقلاب در قانون اساسی بر حقوق آحاد مردم اين سرزمين شده است، گفت: «اگر کسی به اين ميثاق خيانت کند، ديگر نمیتواند از آن مشروعيت بگيرد. در اين قانون، آزادی انديشه به رسميت شناخته شده و به پيروان اديان ديگر اجازه داده شده تا از حقوق ايرانيان برخوردار باشند.»
او با بيان اينکه « تجربه سه دهه اخير پيشرفتهايی در منطق شريعت و فقه حداقل در نزد فقيهان نوانديش به همراه داشته است» به ديدگاه آيتالله منتظری درخصوص حقوق شهروندی بهائيان اشاره کرد و گفت که اينجا بحث سرزمين است، حقوق شهروندی فقط حقوق مدنی نيست. اين اصطلاح، معنا و مفهومش اين است که سرزمين ايران واحدی است که متعلق به همه مردم ايران است، اين مردم مالک اين سرزمين و حاکم اين سرزميناند در نتيجه تکتک آنها سيتیزن اين شهرند.
آقاجری در ادامه با تأکيد بر موضوع دولتـ ملت، و با بيان اينکه همه افراد عضو جامعه ايران از حقوق برابر برخوردار هستند، گفت: «امروز به اين درک از آزادی رسيدهايم که آزادی فقط حاکميت اکثريت نيست چراکه اين منطق خود میتواند به امری ضدآزادی تبديل شده و به توتاليتريسم برسد. بنابراين در کنار اين منطق، حقوق اقليت براساس حقوق بنيادی بشر مطرح است.»
او با ابراز خوشحالی از اينکه مفهوم شهروندی در فقه در حال واردشدن است و با ابراز اميدواری از اينکه در آينده، فقهی در تراز انسان نوين را شاهد باشيم، پرسيد: «چگونه است کسانی در ايران به غيرخودیها اجازه مشارکت در حاکميت، حق انتخاب و آزادی عقيده و دين و حق آزادی بيان نمیدهند، انتظار دارند در کشورهای ديگر به همفکران خودشان اين آزادی داده شود؟» آقاجری اينگونه ديدگاه و روش را دارای تناقض دانست، چرا که اگر در ايران غيرخودی سرکوب شود، جواز سرکوب همفکران در همه دنيا صادر میشود. بنابراين آقاجری نتيجه گرفت که خط قرمز حاکميت اکثريت بايد حقوق بنيادی بشر باشد.
بخش ديگر سخنان آقاجری طرح اين پرسشها بود: «چرا امروز با اين پارادوکس مواجهيم که کسانی نگران پديده تغيير مذهب هستند و برای رويارويی با آن به حکم ارتداد پناه میبرند و اين در حالی است که در اين زمان اسلام در قلب اروپا به سرعت در حال پيشروی است؟ چرا ما بايد در ايران با زور حجاب را بر سر مردم کنيم ولی در جوامع ديگر دختران آزادانه حجاب را انتخاب میکنند؟ کجای تاريخ نشان میدهد که میتوان بقای ايمان را با شلاق، زور و اعدام تضمين کرد؟ آيا صاحبان قدرت نبايد تجديدنظر کرده و بدانند که اين زورگويیها يکی از عوامل مهم اسلامگريزی است؟»
استاد تاريخ دانشگاه، پديده اسلامهراسی در اروپا را جدای از تروريزم دانست و در بخش ديگر سخنان خود تأکيد کرد: «پديدهای که نمیشود با آن مقابله کرد، گسترش يک آيين است.»
آقاجری سپس با طرح اين پرسش که «آيا استفاده از زور برای مقابله با مسيحیشدن جوانان و گسترش بهائيت جواب میدهد؟» گفت که براساس منطق قرآن، ايمانی که با آزادی نباشد، ايمان نيست. اسلام يعنی انتخاب آزادانه و آگاهانه. اگرچه خداوند انتظار دارد تا انسانها به او ايمان بياورند اما در قرآن کريم هيچ آيهای پيدا نمیشود که مجوز اعدام مرتد باشد.
او در توضيح اين موضوع، با طرح سؤالاتی از جمله مرتد کيست؟ ارتداد چيست؟ و آيا کسی که از سر تحقيق عقيدهای را انتخاب کند مرتد است يا خير؟ گفت: «بسياری از فقها عنصر جهل و عناد را در تعريف ارتداد ملحوظ دانستهاند. بنابراين ارتداد، دگرآيينی مبتنی بر حقيقت ولو اينکه فرد دچار خطا شود، نيست، اين حقيقتطلبی است و هر انسان حقيقتطلبی ممکن است دچار خطا شود.» به اين ترتيب او پرسيد: آيا انسان حقيقتطلب خطاکار را میکشند؟
آقاجری در ادامه به ديدگاه بعضی از فقها که مفهوم ارتداد را يک مفهوم عقيدتی ندانسته بلکه يک مفهوم سياسی دانستهاند اشاره کرد و گفت: «ارتداد در مفهوم سياسی تمام جوامع پيشامدرن وجود داشته است، که خوشبختانه در اين زمينه نيز فقهای نوانديش ما قدمهای مهمی برداشتهاند. در فتوای بسياری از فقها ارتداد حد ندارد و مشمول حدود نيست. بسياری از فقها حتی شرط اجرای حدود را وجود امام معصوم دانستهاند.»
آقاجری با اشاره به تغيير شرايط زمان و موضوع شبهه مصداقی گفت که آن زمان واحدهای سياسی با واحدهای عقيدتی عجين شده بود. از همين رو او در خصوص استناد برخی به جواز قتل در زمانهای اوليه گسترش اسلام گفت که اين مسأله نه به خاطر تغيير عقيده بلکه به دليل يک عمل سياسی خيانتآميز بوده است.
او در پايان از چرخش به سمت يک قرائت متصلبانه در دين سخن گفت که در تعارض با حقوق بنيادين انسان است. اما باز لازم ديد تا تأکيد کند که سرکوب دگرانديشان منطق دين نيست بلکه منطق قدرت است. «منطق زور و سلطه با منطق دين متفاوت است.»
با پايان سخنان هاشم آقاجری نوبت به خانواده برخی از زندانيان سياسی و عقيدتی رسيد تا درخصوص وضعيت اين زندانيان سخن بگويند.
منبع: خبرنامه گويا
اکتبر 6, 2008 در 2:37 ق.ظ.
آدمای زنده ای هم وجود دارن که از آزادی عقیده حرف بزنن؟
شوخی کردم .لطفا!!!نه عزیزم نه گرامی.لطفا.
—————————-
حتماً هر طور كه دوست داريد! جهت احترام بود!
اکتبر 21, 2008 در 2:55 ب.ظ.
سلام
با تشکر از نظرات بسیار روشن فکرانه ی شما من هم از جمله طرفداران این دیدگاه هستم و معتقدم هر چیزی که همراه با اکراه و استبداد باشه در نهایت به بن بست می رسه و موفق نخواهد بود.
با وجود اینکه من خودم چادر می ذارم و محجبه هستم، اعتقاد دارم این خود انسانها هستند که باید انتخاب کنند اما متاسفانه در کشور ما این اجازه از خیلی از اونها گرفته شده. من عاشق حجابم هستم و دوست دارم هرکس حجاب می کنه با رضایت قلبی این کار رو بکنه.
باز هم از شما و وب زیباتون تشکر می کنم
——————–
سلام
خوشحالم كه كه محجبه بودن را انتخاب كرده ايد و اين بسيار با ارزش است. همينطور كه در بيرون مي بينيد دين اجباري جواب نميدهد! مسيحي ها در دوران سياه قرون وسطي اين شيوه غلط دينداري را امتحان كردند اما برخي از اين آقايون فكر ميكنند هر كاري با زور شدني است! همه چيز از را از درون پوساندند و از ديني كه رحمه للعالمين است جز ظاهري خوفناك باقي نگذاشتند.
وبلاگ بسيار جالبي داريد با اجازتون لينكتان را اضافه ميكنم.
سربلند و پيروز باشيد!